بهانه ای برای نوشتن
بهانه ای برای نوشتن

بهانه ای برای نوشتن

اشک سبز من...

می گریم... 

 

گرگها خوب بدانند، در این ایل غریب

گر پدر مرد، تفنگ پدری هسـت هنوز

گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند

توی گهواره چوبی پسری هست هنوز

آب اگر نیست نترسید، که در قافله مان

دل دریایی و چشمان تری هست هنوز 

 

                                               دکتر زهرا رهنورد 

 

 

 

پینوشت:   

- می گریم... بر قداست اسلامی که این روزها لقلقه زبان مقدس مآبان گرگ صفت است...  

- این روزها دیگر «دستانمان» سبز نیست! «چشمانمان» سبز است...

نظرات 12 + ارسال نظر
دست سبز دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:21 ب.ظ

شب فرو می افتاد

به درون آمدم و پنجره هارا بستم



باد با شاخه در آویخته بود

من در این خانه تنها تنها

غم عالم به دلم ریخته بود.



ناگهان حس کردم:

که کسی

آنجا بیرون در باغ

در پس پنجره ام

می گرید ...



صبحگاهان

شبنم

می چکید از گل سیب

روشنفکر دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:22 ب.ظ

گلوی مرغ سحر را بریده اند و



هنوز



در این شط شفق



آواز سرخ او



جاری ست...



ه.الف.سایه

الهام دوشنبه 1 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:09 ب.ظ http://shamevojood.blogsky.com/#

سلام
وبلاگ زیبایی دارید و نوشته هاتون خیلی زیبا هستن.
موففق باشید
منتظر حضور سبزتون هستم.

گروه وبلاگ نویسان سبز یکشنبه 14 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:47 ب.ظ http://green-news.blogsky.com

سلام با تشکر ممنون از شما فقط یه چیزی اگر تمایل به حمایت از ما دارید بنر ما رو تو وبلاگتون بزارید در این لینک کد بنر ها هست لطفا بگزارید اگر تمایل دارید
www.green-banner.blogsky.com

شوریده دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:04 ب.ظ

سلام بانووووووووووووووو

آمدیم و خواندیم شعر زیبای بانو رهنورد را:)

سبز و پایدار باشید...........شوریده

ابودا چهارشنبه 17 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:30 ب.ظ

دریغ و صد افسوس بر حال ملتی که دون صفتان بر کریمان سروری کنند.

شوریده پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:52 ق.ظ

سلام

چقدر این موسیقی قشنگه

اشکم جاری شد:(

مخصوصا فقط داشتم عکس های ایمان ملک زاده رو نگاه می کردم

موسیقی واقعا قشنگی هست:(

موفق باشید........شوریده

یه کم دیر دوزاریتون افتاده در رابطه با موسیقی بلاگ جناب شوریده! در ضمن اون جناب نقاش هم ایمان ملکی هستند نه ملک زاده!!! D:

سپاس از حضورتون

لاشریکستان یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:03 ب.ظ

لقلقه...

D:
ما خودمون آخر غلط گیریما! ببین چه جوری ضایع شدیم...

یک آشنا یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 05:33 ب.ظ

احسن به شما بانوی سبز
همیشه سبز باشی

شوریده سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:10 ب.ظ

سلام

حال ما یک اشتباه لپی نمودیمp:

ولی موسیقی بسیار زیبایی است:(

موفق باشید......شوریده

شوریده پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:57 ب.ظ

سلام

امروز داشتم یک شعر از خیام می خواندم خیلی قشنگ بود

ابریق می مرا شکستی ربی
بر من در عیش را ببستی ربی

بر خاک بریخیتی می گلگونم را
خاکم به دهن مگر تو مستی ربیo-: :D

بگذریم

هر وقت این آهنگ را می شنوم بغض گلویم را می گیرد:(

موفق باشید..........شوریده

سحر نزدیک است یکشنبه 15 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 11:47 ب.ظ


امتداد تر بازوهایم را
زیر بارانی میبینم
که دعاهای نخستین بشر را تر کرد.

من در این تاریکی
درگشودم به چمنهای قدیم،
به طلاییهایی، که به دیوار اساطیر تماشا کردیم.

من در این تاریکی
ریشهها را دیدم
و برای بته نورس مرگ، آب را معنی کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد