بهانه ای برای نوشتن
بهانه ای برای نوشتن

بهانه ای برای نوشتن

خدای لامکان

ملاصدرا می گوید:

 

خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان

اما به قدر فهم تو کوچک می شود

و به قدر نیاز تو فرود می آید

و به قدر آرزوی تو گسترده می شود

و به قدر ایمان تو کارگشا می شود!

یتیمان را پدر می شود و مادر

محتاجان برادری را برادر می شود

عقیمان را طفل می شود

ناامیدان را امید می شود

گمگشتگان را ره می شود

در تاریکی ماندگان را نور می شود

رزمندگان را شمشیر می شود

پیران را عصا می شود

محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را!!

به شرط اعتقاد

به شرط پاکی دل

به شرط طهارت روح

به شرط پرهیز ازمعامله با ابلیس

بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا

و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف

و زبانتان را ازهر گفتار ناپاک

و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار

و بپرهیزید از ناجوانمردی ها، ناراستی ها، نامردمی ها

چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه بر سر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند

در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان می کند

و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند!

 

مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟!!

نظرات 16 + ارسال نظر
ایلیاد پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:08 ب.ظ http://luna.blogsky.com

چه زیبا!؟... تا به حال نشنیده بودم!!
حس زیبایی داری

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:11 ب.ظ http://sfandiary.blogsky.com

عجیب است «رویا»!عجیب!
ما از هر طرفی که به دیوار پشت می کنیم
روبرویمان دیوار دیگری می ایستد

ایلیاد پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:11 ب.ظ http://luna.blogsky.com

من زیاد سخت نمی گیرم.
شما رو لینک کردم. البته اگر مشکلی نباشه...
خوشحال می شم، با هم باشیم

مریم پنج‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:23 ب.ظ http://baan3117.blogfa.com

خداوندا!

اسیرم کن، اسیر محبت مردم

و به زنجیر عشق به خلقم ببند نه عشق به خالق

و خادم، افتاده ی درگاه ملتم کن نه بارگاه الهی.


خداوندا!

کینه ام را به دشمنان میهنم عمیق تر کن

و زبانم را تیز تر

و پایم را استوارتر

زبونی ام را کمتر

خداوندا ! از عبادت خویش بازم دار تا عبادت مردم کنم.


خداوندا!

دردم را بیشتر کن

زخمم را چرکین تر

تبم را تندتر

و چنینم نگه دار، مبادا که آرامش، فراموشی بیاورد.


خداوندا!

خوف از ظالم را در من بمیران

و توان آن عطایم کن که تخت سینه ی ناکسان بکوبم

- بی ترس از عواقب خوف انگیزش.


خداوندا!

از پاداش، معافم کن

از بخشش، نا امیدم کن

از بهشت، مایوسم کن

تا هرچه می کنم به سودای انعام تو نباشد.


خداوندا! اگر داشتن، ذلیل داشتنم میکند

ندارم کن

اگر کاشتن، اسیر چیدنم میکند

بیکارم کن

اگر اندیشه خیانت به یاران بر سرم افتاد

بر سر دارم کن

اگر به لحظه غفلتی در افتادم

پیش از سقوط، هشیارم کن

اگر رنج بیماران، لحظه‌ای از دلم بیرون رفت

سخت و بی ترحم، بیمارم کن.

خداوندا! خوارم کن اما مردم آزارم مکن.


خداوندا!

نا امید از معجزه‌ام کن

بی اعتقاد به دست غیبم کن

کافرم کن، رهایم کن.


خداوندا!

با ماندار باش!

اگر نیستی

اگر زاده تصوری

و اگر به پایان خویش رسیده‌ای

منطقم را استواری بخش تا نبودت را به نیکوترین وجهی اثبات کنم

و سخنم را چنان موثر ساز که شک دربود و نبودت را از دلها برانم

خداوندا ! همتم را برای انکارت هزار هزار برابر کن ...

رضا جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ب.ظ http://baleshovgh.persianblog.ir

سلام
خوب و با صفا می نویسی
یه سر بیا
من این را با عشق و اشک و تعهد نوشتم.

رضا جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:01 ب.ظ http://baleshovgh.blogsky.com

این هم وبلاگ منه
خواستی اینجا هم بیا

لاشریکستان شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:08 ب.ظ http://laharikestan.persianblog.ir

چه قدر میشه با این خدا صفا کرد.....

رضا یکشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:23 ق.ظ http://hoof.blogsky.com

سلام دوست خوبم.وبلاگ من به روزه. منتظرت هستم

مریم یکشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:40 ق.ظ

وبلاگ خیلی خوبی داری
با معنی و آرام بخش

قسم خورده دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:06 ب.ظ

سلام علیکم
مریو دوستتون یه پست خیلی زیبا در همین مورد داره ..
جا داره همین جا بگم که کارشون واقعاْ زیبا و درخور تحسین بود

قسم خورده دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 12:12 ب.ظ

اما خودتون ..
گاهی اوقات .. اگه سکوت کنم خیلی بهتره ..!
منم نظر لاشریکستان رو دارم
یا علی

نیوشا سه‌شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:24 ب.ظ http://aniusha.persianblog.ir

خود خدا می دونه چقدر لذت بردم وقتی خوندمش هنوز اشک می ریزه روی صورتم چه عرفانی چه ایمانی خدایا کمک کن من هم به چنین ایمان و عرفانی برسم. ممنونم که متنی به این زیبایی گذاشتی بسیار متشکرم.

سارا پنج‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:06 ب.ظ http://www.saba441.blogfa.com

ملاصدرا همیشه زیبا می گه و تو چه زیبا انتخاب کردی...
و چقدر ما در مقابل لقمه ای که خداوند می خواهد به ما عطا کند دهانمان را کوچک می گیریم...

مجید شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:05 ق.ظ http://majidiat.blogfa.com/

همینطوره
حتما همینطوره

گل یخ شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:35 ب.ظ http://www.mooshkooloo.blogfa.com

خدا را می توان بویید، شنید و حس کرد ، به شرط اینکه معنی خود، معنی زیستن را به خاطر بسپری ، هر چند که هر چه هست از اوست واینها هم از او نشات گرفته .

ساکن کویر سه‌شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:25 ق.ظ

با سلام. متن زیبایی بود. با اجازه از متن خدای لامکان کپی گرفتم. موفق باشید و در پناه حق.
یامهدی ادرکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد