- خاله! من امروز یه کار خوب کردم!
- چه کار خوبی؟
- می خواستم بَرقو روشن کنم، اول گذاشتم داداشم روشن کنه، بعداً خودم خاموشش کردم دوباره روشنش کردم(!) بابام گفته کار خوبیه (!)
کاش سهممان از این دنیای بزرگ٬ همان احساس شادمانی پس از «کارهای خوب» کودکی هایمان بود!
سکوت ما که معنای زیادی داره ...
مال شما رو نمی دونم ...
می گفتم : « بالان »
می گفتند : « باران، کوچولو ! باران ! »
و به خدا از آسمان فقط بالان می بارید !
***
بالان می بارد
درست مثل باران
ابرها
اما
هنوز با همان زبان همیشگی شان حرف می زنند!!!
سلام
من نظرت رو قبول دارم راستش خودم هم کم کم داشتم به همین نتیجه می رسیدم ، برای همین زود نظرت رو ترتیب اثر دادم.
بچه ها سهم خود را از زندگی خوب می دانند و ما سهم بچگی خود را در غبار شلوغی رفت و امدها و کوچه ها، گم کرده ایم.
سهم تو تمام کودکی ام که باشد خوشبخت ترینی !
فقط دنیایت را تا آسمان بادبادک های من آبی کن !
باریدنش با من ! رنگین کمان اش تو !
خیلی با حاله دوران کودکی