بهانه ای برای نوشتن
بهانه ای برای نوشتن

بهانه ای برای نوشتن

زندگی زیبایی ست!



زندگی رویا نیست!

زندگی زیبایی ست!

می توان بر درختی تهی از بار زدن پیوندی

می توان در دل این مزرعه خشک و تهی بذری ریخت

می توان از میان فاصله ها را برداشت

دل من با دل تو

هر دو بیزار از این فاصله هاست!

(حمید مصدق)

نظرات 4 + ارسال نظر
لیمویی سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:02 ب.ظ http://pacific.blogsky.com

زندگی چیزی نس که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود....

مریم شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:38 ق.ظ http://baan3117.blogfa.com

باغ ما در طرف سایه ی دانایی بود .

باغ ما جای گره خوردن احساس و گیاه ،

باغ ما نقطه ی برخورد نگاه و قفس و آینه بود .

باغ ما شاید ، قوسی از دایره ی سبز سعادت بود .

میوه ی کال خدا را آن روز ، می جویدم در خواب .

آب بی فلسفه می خوردم .

توت بی دانش می چیدم .

تا اناری ترکی بر می داشت ، دست فواره ی خواهش می شد .

تا چلویی می خواند ، سینه از ذوق شنیدن می سوخت .

گاه تنهایی ، صورتش را به پس پنجره می چسبانید .

شوق می آمد ، دست در گردن حس می انداخت .

فکر ، بازی می کرد .

زندگی چیزی بود ، مثل یک بارش عید ، یک چنار پرسار .

زندگی در آن وقت ، صفی از نور و عروسک بود ،

یک بغل آزادی بود .

زندگی در آن وقت ، حوض موسیقی بود …





سهراب سپهری

هادی پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:39 ق.ظ http://www.mrhadizadeh.blogsky.com

به امروز بنگر!
زیرا زندگی است،
نفس زندگی است
در زمان اندک آن
واقعیتها و دگرگونیهای هستی شما نهفته است
شادمانی رشد
شکوه عمل
عظمت انجام کارهای بزرگ

شیما چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 09:44 ق.ظ

مریم جان
از متن زیبایت بینهایت سپاسگزارم
پیوسته پیروز و سر بلند باشی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد