تبریک!

خوب من!

 از همان هنگام که بر عشق لبخند زدیم،

از همان هنگام که گلواژه احساس را در وجودمان معنی کردیم،

از همان هنگام که بیقرار شدیم و قرار را در با هم بودن یافتیم،

با هم از پلکان زندگی بالا رفتیم و با هم سختیها را به دوش کشیدیم…

و تنها دلخوشی مان در طی مسیر٬ رضایت هم بود و بس!...

حال، همزمان با آغاز چهارمین سال با هم بودنمان، تو در آستانه مرحله ای جدید و من نظاره گر و باز همره همیشگیت! به خود می بالم و مفتخرانه می کوشم بر هموار کردن ره!

باشد که دست یاری پروردگار، به سوی بهترینها رهنمونت باشد و شوق نقش بسته بر دلت، تا نهایت راه، همدمت!

 عزیزم!

 تلاشت پایدار

 دلت امیدوار

 و موفقیتت روزافزون باد!

--------------------------------

به مناسبت پذیرفته شدن همسرم٬ در آزمون دکتری تخصصی فیزیک هسته ای٬ دانشگاه تهران

   

نظرات 5 + ارسال نظر
ا.ا دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 08:42 ق.ظ

من هم این حرکت جدید را به فال نیک می گیرم. امسال سال پر برکتی برای شما خواهد بود. انشاء الله

ََِعلی اسماعیل زاده چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:16 ب.ظ

خدمت آقا مهدی و همسرشان قبولی در آزمون تخصصی فیزیک هسته ای دانشگاه تهران را تبریک عرض می کنم .

هادی چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:06 ب.ظ http://mrhadizadeh.blogsky.com/

مهدی جون
ورودت رو به مقطع دکتری تبریک می گم، از صمیم قلب برات آرزوی شادی، بهروزی، شادکامی و موفقیت دارم و خیلی خوشحالم که باز می تونیم مثل گذشته فیزیک رو مهمون تنهاییهای نابمون کنیم.

رونوشت:
کاک انور، علی جون، خسرو، کاظم، فرهاد، وحید، اکبر، اسی گنده و اسی کوچیکه برای ارسال هدایا
سایر دوستان برای ابراز احساسات

حرفهای توی پرانتز:
در پایان امیدوارم که سایه دوستان هیچ وقت از سر تو و مادر بردیا و بعدیا کم نشه.

[ بدون نام ] شنبه 17 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:01 ق.ظ

تمام مردم جهان چیزی دارند که به خاطر آن سزاوار ستایش باشند. ستایش‏ها نشانگر ادراک هستند. در خلوت خویش انسان‏هایی عالی هستیم، و هیچ کس از دیگری بهتر نیست؛ نگریستن به عظمت همسایه‏ ات را بیاموز, وعظمت خودت را نیز بنگر.

مریم شنبه 17 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:01 ق.ظ http://baan3117.blogfa.com

الا ای طوطی گویای اسرار
مـبادا خالیت شـکر ز مـنـقار
سرت سبز و دلـت خوش باد جاوید
که خوش نقشی نمودی از خط یار
سخـن سربسته گفتی با حریفان
خدا را زین مـعـما پرده بردار
بـه روی ما زن از ساغر گـلابی
کـه خواب آلوده‌ایم ای بخت بیدار
چه ره بود این که زد در پرده مطرب
که می‌رقصند با هم مست و هشیار
از آن افیون که ساقی در می‌افکند
حریفان را نه سر ماند نه دسـتار
سـکـندر را نمی‌بخشـند آبی
بـه زور و زر میسر نیست این کار
بیا و حال اهـل درد بـشـنو
بـه لـفـظ اندک و معنی بسیار
بـت چینی عدوی دین و دل‌هاست
خداوندا دل و دینـم نـگـه دار
بـه مسـتوران مگو اسرار مستی
حدیث جان مـگو با نـقـش دیوار
بـه یمـن دولـت منصور شاهی
عـلـم شد حافظ اندر نظم اشعار
خداوندی بـه جای بـندگان کرد
خداوندا ز آفاتـش نـگـه دار

...

شاد باشید و سرشار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد